معنی فیلم سهراب شهید ثالث

حل جدول

لغت نامه دهخدا

شهید ثالث

شهید ثالث. [ش َ دِ ل ِ] (اِخ) این لقب به دو تن از علمای امامیه اطلاق شده، مشهور بدین لقب بین متأخران حاج محمدتقی برغانی است و بعضی قاضی نوراﷲ شوشتری را بدین لقب یاد کرده اند. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به روضات الجنات خوانساری ص 363، تاریخ ادبیات ایران براون ص 264، 230 و 296 و قصص الانبیاء تنکابنی ص 10 شود.


ثالث

ثالث. [ل ِ] (ع ص، اِ) نعت فاعلی از ثلث. || سوم. || سه کننده. || شخص خارجی: و هر راز که ثالثی در آن محرم نشود هر آینه از اشاعت مصون ماند. (کلیله و دمنه).
- شخص ثالث، در مرافعات آنکه نه مدعی و نه مدعی علیه است و دعوی مابه الادّعا کند. (اصطلاح عدلیه).


شهید

شهید. [ش ُ هََ] (اِخ) احمدبن عبدالملک بن شهید. ادیب است. (منتهی الارب).

شهید. [ش ُ هََ] (اِخ) زاهد عمربن سعیدبن شهید. امیر قلعه ای است، و در نسخه ای امیر حمص. (منتهی الارب). زاهد عمربن سعدبن شهید. (تاج العروس).

شهید. [ش َ] (اِخ) شاه شهید؛ لقبی است که به ناصرالدین شاه قاجار پس از مرگ دادند. (یادداشت مؤلف).

شهید. [ش َ] (اِخ) شاه شهید؛ لقبی است که به آغامحمدخان قاجار پس از مرگ بدو دادند. (از یادداشت مؤلف).

شهید. [ش َ] (اِخ) لقب الب ارسلان: اما بعهد سلطان شهید آلپ ارسلان چون میان پارس و کرمان حد مینهادند. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 121).

شهید. [ش َ] (اِخ) (امیر...) لقبی است مسعود غزنوی را که پس از مرگ به وی دادند. (یادداشت مؤلف): امیر شهید مسعود (ره)، عبدالجبار پسر خواجه احمد عبدالصمد را برسالت گرگان فرستاد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 393). گفتم: کیست از او شایسته تر بروزگار امیر شهید (ره). (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 336). پس از تاریخ سلطان شهید مسعود بازگردم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 392). امیرم مودود به دینور پرشور رسید و کینه ٔ سلطان شهید بازخواست. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 336).


سهراب

سهراب. [س ُ] (اِخ) تیره ای از ایل بیرانوند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 67).

سهراب. [س ُ] (اِخ) نام پسر رستم زال است که مادر او تهمینه دختر شاه سمنگان است که بفرماندهی لشکریان تورانی بجنگ ایران آمد و با رستم در حالیکه یکدیگر را نمی شناختند جنگید و بدست او کشته شد. (فرهنگ فارسی معین):
کنون رزم سهراب و رستم شنو
دگرها شنیدستی این هم شنو.
فردوسی.
سهم تو قطران کند نطفه ٔ سهراب و زال
تیغ تو زیبق کند زهره ٔگرشاسب و شم.
خاقانی.

سهراب. [س ُ] (اِخ) دهی است جزء دهستان آغمیون بخش مرکزی شهرستان سراب. دارای 2078 تن سکنه. آب آن از نهر آغمیان و چشمه. محصول آنجا غلات، حبوبات ومحصول دامی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

فرهنگ فارسی آزاد

شهید ثالث

شَهِیْد ثالِث، نزد شیعه امامیّه اثنی عشریّه به چند نفر اطلاق گردیده است که مُتأخِّر آنها ملا محمد تقی بَرَغانی (عمو و پدر شوهر حضرت طاهره) است و بعضی به قاضی نورالدین اطلاق کرده اند،

عربی به فارسی

شهید

شهید , فدایی , شهید راه خدا کردن

فارسی به عربی

شهید

شهید

معادل ابجد

فیلم سهراب شهید ثالث

1778

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری